July 12, 2008

گزارشي از وضعيت گروهي از زندانيان سياسي در ايران

زندانیان سیاسی از این جهت مظلوم و زیر ستم مضاعف هستند که به تنهایی بار مبارزه برای رفاه و پیشرفت یک ملت را به دوش می کشند.اگر همه ی گروه های اجتماعی به وظیفه ی خود عمل کرده و حقوق خود و دیگران را از حاکمیت مطالبه کنند،زندانی سیاسی وجود نخواهد داشت.اما در کشورهایی که حکومت های استبدادی حاکم است و اکثریت جامعه به هر دلیل از حقوق قانونی خود دفاع نمی کنند،هزینه ی مبارزه بر دوش گروه معدودی می افتد.
در ایران امروز،نه تنها اکثریت مردم به مطالبه ی صریح و موثر حقوق خود از حاکمیت مبادرت نمی کنند،بلکه احزاب یا گروه هایی که نام حزب و سازمان را یدک می کشند نیز،از جرگه ی مبارزات فاصله می گیرند.برای مثال،اگر در دوران حکومت شاه،هزینه ی اصلی مبارزه را شخصیت ها و احزاب سابقه دار می پرداختند در شرایط فعلی،این هزینه متوجه ی جوانان و دانشجویان و گروه های خاص سیاسی و اجتماعی است.در دوران شاه،احزاب ملی،ملی-مذهبی،شخصیت های روحانی،گروه های چریکی و نیروهای چپ،میدان دار مبارزه بودن،به همین دلیل همواره چند هزار زندانی سیاسی از اعضای این گروه ها در زندان به سر می برد.ولی در زمان جمهوری اسلامی جز دهه ی شصت یعنی دهه ی وحشت که نیروهای چریکی و گروه های مسلح همراه با برخی شخصیت های سیاسی،قلع و قمع شدند،در یک دهه ی اخیر،هزاران جوان و دانشجو از دختر و پسر،هزینه ی مبارزات سخت را بر دوش گرفته اند.
این جوانان و دانشجویان در شرایطی زندگی می کنند که رژیم جمهوری اسلامی تحت هیچ شرایطی به حقوق بشر و آیین دادرسی احترام نمی گذارد.شرایط زندان ها بسیار تحقیر آمیز،تهدید کننده و نامناسب است و زندان بان ها در مقابل زندانیان سیاسی از قدرت مطلق برخوردار هستند.هرگونه بخواهند با زندانی رفتار می کنند و زندانی حق اعتراض ندارد.انتقال به انفرادی یا تبعید به نقاط دور افتاده از حربه های زندان با ن برای سرکوب زندانی است.مثل تبعید سعید شاه قلعه به زندان برازجان یا تبعید هاشم شاهین نیا به همین مکان.یا انتقال بهروز جاوید تهرانی،ارژنگ داوودی و امیر ساران به زندان رجایی شهر.و اخیرا انتقال قصابان از بند 7 به بند 8 زندان اوین.
حربه ی انتقال و ایجاد فشار روانی بر زندانی سیاسی یکی از اقدامات ضد حقوق بشری است که افرادی چون صداقت رییس زندان اوین به راحتی از آن استفاده می کند.این در حالی است که دادگاه های امنیتی که تحت نام دادگاه انقلاب فعالیت می کنند،تحت هیچ شرایطی به آیین دادرسی التزام ندارند و بازداشت گاه های امنیتی مثل 209 محل شکنجه ی زندانیان است.دادگاه های امنیتی و بازداشت گاه های امنیتی،همچون جهنمی هستند که زیر سایه ی سرنیزه و سرکوب به فعالیت ادامه می دهند.متاسفانه رییس قوه ی قضاییه،رییس مجلس و رییس جمهوری در مقابل دوزخ های انسانیت کش،هیچ اقدام بازدارنده ای انجان نمی دهند.
در این زندان های قرون وسطایی رژیم فرهیختگانی،سلامت،امنیت و آزادی خود را به پای منافع اجتماع به مذبح برده اند که نیتی جز رفاه اجتماعی و آزادی و دموکراسی ندارند.
سعید درخشندی و ابوالفضل جهاندار دو تن از این فرهیختگان زندانی هستند.آن ها را به جرم تبلیغ برای انقلاب رنگین به 3 سال حبس محکوم کرده اند.این ها دو دانش آموخته ی دانشگاه هستند که نه تنها جای آن ها در زندان نیست؛بلکه جامعه حق دارد از دانش و تخصص آن ها بهره مند شود.رژیم حتی از مرخصی که حق قانونی آنهاست سرباز می زند.ولی آیا گروه های اجتماعی نباید از حقوق این افراد مظلوم دفاع کنند؟محمد حسین فلاحیه،هموطن عرب زبان آبادانی ما یکی دیگر از این زندانیان است که از سوی رژیم به تجزیه طلبی متهم و به 3 سال حبس محکوم شده است.در صورتیکه همه ی این اتهامات واهی است و رژیم خود سرانه و قانون شکنانه،حق آزادی امثال او را سلب کرده است.مگر کشور ایران،اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و ملحقات آن را نپذیرفته است،پس چگونه به خود حق می دهد با استفاده از زور،قانون را زیر پا بگذارد و حقوق بشر را انکار و بلکه لگدمال نماید.
کسانی که جایزه ی حقوق بشر دریافت کرده،کمیته ی حقوق بشری درست می کنند و به نام دفاع از حقوق بشر،از مراکز جهانی پول دریافت می کنند ولی به جای دفاع از حقوق این زندانیان مظلوم به دنبال صلح برای رژیم جمهوری اسلامی هستند،در جرایم رژیم شریک اند.
بهروز جاوید تهرانی،امیر ساران،ارژنگ داوودی،عباس خرسندی و احمد دانش پذیر چند تن دیگر از این زندانیان بی دفاع اند.آیا محافل مدافع حقوق بشر در داخل و خارج که فعالیت خود را با منافع سیاسی و مادی پیوند زده اند،تاکنون برای این زندانیان مظلوم کدام اقدام موثر را انجام داده اند.گویا همگی دست در دست رژیم و لابی های خارجی آن،بر سر سفره ی زندانیان سیاسی نشسته و نان خود را در خون این مظلومان می زنند که در شکنجه گاه های رژیم دچار مرگ تدریجی شده اند!بهروز جاوید تهرانی بیش از 9 سال است که در زندان به سر می برد و اگر از اعضای گروه های قدرت بود حتما عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر و کمیته حقوق بشری شیرین عبادی از او یک قهرمان می ساخت و بعد او را به خارج برده و برایش اسباب رفاه و زندگی فراهم می کرد.اما این دانشجوی زندانی به دلیل این که از توده های مردم است و به اصحاب قدرت وابسته نیست،باید در شکنجه گاه رجایی شهر،این زندان مخوف جمهوری اسلامی بماند تا بپوسد.هیچ کس حتی نمی پرسد که امیر ساران،ارژنگ داوودی،عباس خرسندی و احمد دانش پذیر به کدامین جرم و گناه باید در زندان بمانند و احکام سنگینی را متحمل شوند.آیا عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر این متحدان جناح اصلاح طلب حکومتی ایران،آگاه نیستند که ارژنگ داوودی به 15 سال،امیر ساران به 12 سال،عباس خرسندی به 8 سال حبس محکوم شده اند و دیر یا زود احمد دانش پذیر این پیرمرد مبارز که از درد پا،قلب و معده رنج می برد به حکم سنگینی محکوم خواهد شد؟
رژیم جمهوری اسلامی افرادی را به زندان می اندازد که جز رفاه عمومی و امنیت ملی و آزادی و حقوق بشر برای همگان هیچ نیتی ندارند.این رژیم با سوء استفاده از قدرت ، فرهیختگان این ملت را به زندان می اندازد،ولی دیده بان حقوق بشر و عفو بین الملل نیز با سکوت تبعیض آمیز خود،به رژیم چراغ سبز می دهند.پس از این بنا داریم در کنار افشای جنایات ضد حقوق بشری رژیم،این نهاد های مدافع حقوق بشر اما ریاکار را نیز افشا کنیم.
انجمن دفاع از زندانیان سیاسی

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home

Powered by Blogger

Subscribe to
Posts [Atom]