August 31, 2008

رنجنامه نخبه اي که به دليل ديانت بهائي از تحصيل محروم شد

من، هلاکو رحمانيان، جوان 19 ساله بهائي هستم. در سال تحصيلي 86-85 در مقطع پيش دانشگاهي در رشته رياضي-فيزيک درس مي خواندم و به طور فشرده براي کنکور سراسري خود را آماده مي کردم. اکثر آزمون هاي آزمايشي را با موفقيّت پشت سر گزاشتم و اميد مي رفت که از پس ِ کنکور سراسري نيز بتوانم با رتبه اي عالي بر بيايم. در کنکور سراسري 86 شرکت کردم و در اعلام نتايج اوليّه، توانستم رتبه 54 در سهميه مناطق و 76 را در کشور اخذ کنم. يقين داشتم که با اين رتبه مي توانم در هر رشته و در هر دانشگاهي قبول شوم، با اين حال 26 رشته را در فرم مربوطه برگزيدم. امّا به صورت کاملا\\\" غير منتظره، در اعلام نتايج نهايي در سايت رسمي سازمان سنجش، با عبارت \\\"مردود\\\" جلوي اسم خودم مواجه شدم. بلافاصله به سازمان سنجش تهران و سپس کرج رفتم. در هر دو مکان صراحتا\\\" به من گفته شد که عدم قبولي من به خاطر دين من و بهائي بودن است. امّا علّت اين امر را به ا ُرگان هاي ديگر نسبت دادند بدون اينکه از آنها نامي ببرند. اگر هم نامي مي بردند، هنگامي که به محل مربوط مراجعه مي کردم، هيچ مسئوليّـتي قبول نکرده، و سازمان سنجش را جوابگوي اين امر عنوان مي کردند. بدين ترتيب دست من ديگر به هيچ جا بند نبود و به راحتي هر چه تمام تر، عليرغم اينکه قابليّت هاي خود را ثابت کرده بودم و رتبه اي بسيار خوب کسب کرده بودم، از حقّ طبيعي تحصيل در دانشگاه هاي کشورم محروم شدم.
اندکي بعد براي گواهي رتبه خويش، جهت ارائه به بنياد نخبگان و استفاده از مزاياي رتبه زير 100 رشته رياضي-فيزيک، به سازمان سنجش تهران مراجعه کردم. مسئول مربوطه گقت که گواهي تا يک هفته ديگر به خانه تان پست خواهد شد. سه هفته گذشت و خبري نشد و من بار ديگر به سازمان سنجش رفتم و دوباره فرم جديد پر کردم. باز هم مدّت مديدي گذشت و گواهي رتبه اي در کار نبود. مجدّدا\\\" به سازمان سنجش مراجعه کردم. اين بار فرد مسئول شماره اي از کرج در اختيارم گذاشت و از من خواست که اين گونه پي گيري کنم. به شماره مربوطه زنگ زدم. فرد پشت تلفن ضمن آگاهي کامل از تقاضاي من، بعد از اينکه از من دينم را جويا شد، نه تنها تقاضاي گواهي رتبه ام، بلکه رتبه من را نيز در کنکور سراسري باطل اعلام کرد. و بدين ترتيب بعد از محروميّت از ورود به دانشگاه، از مدرک معتبر رتبه خود نيز محروم شدم.
نيمه دوم سال 86 براي کنکور سال 87 ثبت نام کردم. اين بار هم خود را براي آزمون آماده کردم و در جلسه آزمون کنکور سراسري سال 87 حاضر شدم. امّا اين بار در اعلام نتايج اوّليه در سايت رسمي سازمان سنجش به جاي مشاهده نمرات، درصدها و رتبه ي خويش عبارت \\\"به دليل نقص پرونده با صندوق پستي کرج 3166-31535 سازمان سنجش آموزش کشور مکاتبه نماييد.\\\" درج شده بود. بلافاصله به سازمان سنجش کرج مراجعه کردم و باز هم عينا\\\" همان حرف هاي سال گذشته را شنيدم که پرونده من نقصي ندارد بلکه مشکل دين من و بهائي بودن من است. مرا به بخش گزينش استاد و دانشجوي سازمان سنجش تهران ارجاع دادند. در آن جا ابتدا به ما گفته شد که بايد به همان سازمان سنجش کرج برويم، ولي بعد با اصرار توانستيم، با تني چند از دوستان بهائي ام که مشکلي همچون من داشتند، با مسئول اصلي بخش ملاقات داشته باشيم. ايشان مدّعي شدند که چند سال است که براي احقاق حقّ بهائيان براي ورود به دانشگاه تلاش مي کنند، امّا هنگامي که خواستيم که نمونه تلاش هاي خود را نام ببرند تا ما نيز از آن راه ها اقدام کنيم، از جواب دادن امتناع ورزيدند و به نام هيچ ا ُرگاني را نگفتند تا پي گير اين موضوع باشيم. در نهايت، بعد از يک ساعت صحبت، بدون هيچ گونه تعهّد کتبي و يا حتّي اينکه نامه هاي ما را دريافت کنند، ما را با عبارت \\\"برويد که وقت مرا هم گرفتيد!\\\" بدرقه فرمودند.
هم اکنون من باز هم با همان بحران عدم ورود به دانشگاه، همانند سال گذشته، البته کمي زودتر، آن هم فقط و فقط به خاطر اعتقد و باورم به ديانت بهائي، روبرو شده ام. عليرغم وجود بندها و اصول متعدّدي در قانون اساسي که حاکي از عدالت است، مانند: آموزش و پرورش و تربيت بدني رايگان براي همه و رفع تبعيضات ناروا و ايجاد امکانات عادلانه براي همه (اصل 3)، رفتار با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامي نسبت به افراد غير مسلمان و رعايت حقوق انساني آنها (اصل 14)، برابري حقوق مردم ايران از هر قوم و قبيله که باشند (اصل 19)، تفتيش عقايد ممنوع است و هيچ کس نمي تواند به صرف داشتن عقيده اي مورد تعرض و مواخذه قرار داد (اصل 23)، باز هم دستم به جايي براي اعتراض و دادخواهي بند نيست.
اين طور که از اوضاع پيداست، امسال هم از دانشگاه خبري نيست... .

هلاکو رحمانيان

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home

Powered by Blogger

Subscribe to
Posts [Atom]