September 19, 2008

زندان و زندانی در جمهوری اسلامی-انجمن زندانیان سیاسی

از آن جا که جمهوری اسلامی یک حکومت ایدئولوژیک است،زندانی را به چشم یک انسان گناهکار می بیند.گناهکاری غیر از مجرمیت است.برای این که مجرم بودن،دارای بار دینی و ایدئولوژیک نیست.هر فرد به دلیل تخطی از حقوق شهروندی یا یک نوع قانون شکنی و تجاوز به حقوق فرد یا جامعه به صورت نسبی و در یک چارچوب معین،مجرم به حساب خواهد آمد و مطابق قانون با او برخوردخواهدشد.بنابراین طبق قوانین عرفی و قرار دادهای معمول اجتماعی،اگر دادگاه صالحه با حضور وکیل و در یک شرایط قانونی،کسی را برای امر خاصی مجرم شناخت،در چارچوب همان قانون با آن برخورد خواهد کرد و با پایان مجازات،آن فرد همچون سایرین بوده و هیچ نگاه نا صحیح و غیر قانونی متوجه ی او نخواهد بود.
ولی در نظام های ایدئولوژیک به ویژه یک حکومت مذهبی،همچون جمهوری اسلامی،فرد مجرم البته حتی پیش از آن که جرم او اثبات شده باشد،گناهکار به حساب می آید.گناه دارای بار ایدئولوژیک است.آدمی که مشروب خورده،قمار کرده،عربده کشیده،قاچاق کرده یا به حکومت انتقادی وارد کرده و یا اعتراضی به عمل آورده است،نه تنها مجرم است بلکه گناهکار هم هست.سزای مجرمیت او را قاضی،دادستان،دادگاه انقلاب،دستگاه امنیت و زندانبان خواهند داد اما سزای گناهکاری اش با خدا و روز قیامت خواهد بود.گناهکاردیدن متهمین و مجرمین از سوی کارگزاران حکومت مذهبی،موجب می شود که آن ها را آدم های پلید،نجس،لاابالی،اوباش،گمراه و خطا کار ببینند. به همین دلیل است که نوعی تبعیض اجتماعی و آپارتاید حقوقی نتیجه ی منطقی نگاه بالا به افراد اجتماع است.مومنین حاکم یا دینداران حکومتی به محض برخورد با یک فرد متهم به ویژه اگر سیاسی یا به تعبیر آن ها امنیتی باشد،حتما او را محکوم خواهند کرد.زیرا ایدئولوژی یا مذهب سیاسی شده،چنین نگرشی را موجب می شود.مذهب سیاسی شده معادل فقه سیاسی است.فقه سیاسی عبارت است از مسائل سیاسی و احکام مربوط به آن.در واقع فقه سیاسی به جای آیین دادرسی و قوانین مربوطه می نشیند.قاضی دادگاه ،زندانبان و ماموران امنیتی،نگاهی را با خود حمل می کنند که زاییده و زاینده ی فقه سیاسی است.عباراتی چون محارب،معاند،مفسد،فریب خورده،عامل بیگانه،دشمن،نا خودی و افراد گمراه و گناهکار،برگرفته از احکام فقهی برای مسایل عرفی است که فقها مدعی اند از کتاب،سنت و حدیث اجتهاد کرده و با جعل این عناوین،حکم لازم را به دست می آورند.سنگسار،اعدام،قطع دست و پا،نفی بلد،تبعید،زندان،محرومیت اجتماعی و انواع احکام فقهی اعم از تعزیرات و حدود،چیزی جز نتایج فقه سیاسی در حوزه ی حقوقی و جزایی نیست.
ولی علاوه بر این نگاه عرفی شده ی فقهی یعنی صدور احکام به ظاهر آسمانی برای جرایم دنیایی،نگرش کارگزاران مذهبی به متهمین و مجرمینی که مصداق عناوین و احکام بالا قرار می گیرند،یک نگاه ایدئولوژیک است.به گونه ای که آن ها آدم های محکوم شده را به عنوان آدم های گمراه و پلید به حساب می آورند.یعنی با نگرشی تئوکراتیک و مطلق گرا در احوالات مردم به ویژه محکومین و متهمین و مجرمین می نگرند.به همین دلیل است که این گمراهان را لایق هر نوع برخورد و مجازات به حساب آورده،اگر راهی باشد همه ی آن ها را به دریا می ریزند تا زمین از لوث وجود آن ها پاک شود و به جای آن ها فرشتگانی را خواهند گمارد که مطلقا از هر نوع جرم و خطایی منزه باشند.اگر بارها و بارها دیده و شنیده شده است که طی 30 سال گذشته،هزاران زندانی در زندان های جمهوری اسلامی مورد شکنجه،ضرب و شتم،اهانت،بی حرمتی،اعدام،سنگسار و قطع دست و پا قرار گرفته اند،به این دلیل است که نظام حقوقی و قضایی و سیستم امنیتی و سازمان زندان بانی و زندان بانان جمهوری اسلامی،گرفتار نگرشی ایدئولوژیک و مطلق نگر بوده اند.آن ها اعتقاد داشته اند که این زندانیان،گناهکار،گمراه و بی ارزش بوده اند.بنابرین،هرگاه یک مومن البته از نوع حاکم و مسلط،با یک آدم گناهکار رو به رو شود،به خودی خود و تحت تاثیر آموزش های عقیدتی،باور داشته که این آدم گناهکار،لیاقت آن را ندارد که همچون یک انسان با او رفتار شود.باید او را مورد تحقیر،توهین،آزار و اذیت و بلکه شکنجه قرار داد و حتی الامکان او را از روی زمین برداشت تا زمین جایگاه صالحان و فرشتگان شود.اصولا فلسفه ی حکومت های دینی،غیر از این نیست و جز این عمل نکرده اند.علت اصلی خشونت زیاد در حکومت های مذهبی،وجود چنین نگرش تبعیض آمیز نسبت به شهروندان است.برای این که مومنین حاکم بر این عقیده هستند که این الگوی رفتاری را از کتاب آسمانی الهام می گیرند.افراد یا مومن،پاکیزه و اهل عمل صالح هستند که مورد تشویق قرار می گیرند و سزای آن ها بهشت است یا اهل گناه و گمراهی اند که باید به جهنم رفته و در آن جا انواع شکنجه ها را تجربه کنند.بنابرین،فقه سیاسی و نگرش ایدئولوژیک به کارگزار دینی اعم از قاضی،امنیتی،زندانبان و غیرو،حکم می کند تا گمراهان و مجرمان به ویژه آنان که با نظام سیاسی دینی مخالفت می کنند به اشد مجازات برسند.
اگر زندان ها و بازداشت گاه های جمهوری اسلامی را تجربه کرده باشید به ویژه اگر به اتهام سیاسی دستگیر شده باشید،مشاهده کرده اید که مامورین در سطوح مختلف به گونه ای با شما برخورد می کنند که انگار آن ها فرشته و نماینده ی خدایند و شما شیطان!! برخورد آن ها اعم از قاضی،مامور و زندانبان با زندانی از روی تبختر،غرور و خشونت است.برای این که فقه سیاسی و آموزه ی مذهب سیاسی به آن ها چنین الغا کرده است.البته مواردی اتفاق می افتد که به شما نگاهی از روی ترحم روا می دارند.این در صورتی است که به زعم آن ها، زندانی گناهکار و گمراه،به ذلت،گمراهی،نادانی و ناپاکی خود اعتراف کرده و در آن شرایط آموزه ی مذهبی حکم می کند که او را مورد عفو قرار بدهند و به عنوان بنده ی خدا-و نه انسان شرافتمند و غیر عبد-او را مورد تفقد قرار بدهند.
این که آیا آدم های مومن یا ایدئولوژیک اما حاکم و مسلط،خود از هر نوع خطا،لغزش،گناه و انحراف اخلاقی،اقتصادی و اجتماعی مبرا بوده و همگان فرشتگانی پاک و منزه اند یا خیر،تاثیر چندانی در نگرش آن ها درباره ی غیر خودی ها یا آدم های گمراه ندارد،برای این که فقه سیاسی اشان چنین الغا کرده است که اگر هر نوع خطایی داشته باشی اما از حاکمیت احکام ایدئولوژیک شده طرفداری نمایی،به نحوی خطا های تو پوشیده خواهد شد.تا زمانی که نگرش کارگزاران نظام دینی و ولایی به مساله ی جرم و مجرم یک نگاه ایدئولوژیک است باید انتظار داشت،زندانی اعم از سیاسی و غیر سیاسی به عنوان یک فرد گمراه،گناهکار و بی ارزش مورد توهین و تحقیر قرار بگیرد و خشونت گفتاری و رفتاری در برخورد با آن ها،روا داشته شود.تاریخ غم بار و سیاه 30 سال زندانبانی جمهوری اسلامی و شرایط بسیار سخت و غیر انسانی زندان ها به ویژه در برخورد با زندانی های امنیتی موید تحلیل فوق است.
اگرچه در سال های اخیر از شدت این خشونت ها کاسته شده است اما تا رسیدن به نقطه ای که نسل حاکم که پرورش یافتگان مکتب امثال لاجوردی و سعید امامی هستند،مناصب قضایی و امنیتی و زندانبانی را به نسلی وابگذارند که نگرشی بیشتر عرفی و کم تر ایدئولوژیک داشته باشد و به همین دلیل زندانیان را نیز انسان به حساب بیاورند،دم شتر به زمین خواهد رسید.ولی به هر حال،وظیفه ی حقوق بشری ما ایجاب می کند با نقد این گونه نگرش های مطلق نگر و «فیریز»شده یا انجمادی و دفاع از زندانیان بی گناه و قربانیان خشونت و شکنجه در زندان های جمهوری اسلامی در تغییر شرایط به نفع انسان ها و برعلیه آدم های مسخ شده،تلاش کنیم.

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home

Powered by Blogger

Subscribe to
Posts [Atom]